آیه 13 سوره انبیاء

از دانشنامه‌ی اسلامی

لَا تَرْكُضُوا وَارْجِعُوا إِلَىٰ مَا أُتْرِفْتُمْ فِيهِ وَمَسَاكِنِكُمْ لَعَلَّكُمْ تُسْأَلُونَ

[21–13] (مشاهده آیه در سوره)


<<12 آیه 13 سوره انبیاء 14>>
سوره :سوره انبیاء (21)
جزء :17
نزول :مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

(در آن حال به آنها خطاب شد که) مگریزید و رو به کامرانیها و خانه‌های خود آرید (و به اصلاح فسادکاری خویش بپردازید) که روزی ممکن است از آن بازخواست شوید.

[از روی استهزا و تحقیر به آنان گفتند:] فرار نکنید، و به سوی زندگی مرفّهی که در آن نازپرورده [و مغرور] بودید و خانه هایتان بازگردید تا [بار دیگر به وسیله تهیدستان و مستمندان] از شما درخواست کمک شود [و شما آنان را با کبر و نخوت برانید.]

[هان‌] مگريزيد، و به سوى آنچه در آن متنعّم بوديد و [به سوى‌] سراهايتان بازگرديد، باشد كه شما مورد پرسش قرار گيريد.

مگريزيد. به ناز و تنعم و خانه‌هاى خويش بازگرديد، تا بازخواست گرديد.

(گفتیم:) فرار نکنید؛ و به زندگی پر ناز و نعمت، و به مسکنهای پر زرق و برقتان بازگردید! شاید (سائلان بیایند و) از شما تقاضا کنند (شما هم آنان را محروم بازگردانید)!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

‘Do not run away! Return to the opulence you were given to enjoy and to your dwellings so that you may be questioned!’

Do not fly (now) and come back to what you were made to lead easy lives in and to your dwellings, haply you will be questioned.

(But it was said unto them): Flee not, but return to that (existence) which emasculated you and to your dwellings, that ye may be questioned.

Flee not, but return to the good things of this life which were given you, and to your homes in order that ye may be called to account.

معانی کلمات آیه

اترفتم: ترفّه: توسّع در نعمت. مترف: ثروتمند بى‏ بندوبار. ما أُتْرِفْتُمْ فِيهِ‏: چيزى كه در آن وسعت يافته ‏ايد (ثروت).

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


فَلَمَّا أَحَسُّوا بَأْسَنا إِذا هُمْ مِنْها يَرْكُضُونَ «12»

پس چون (قوم ستمگر) قهر ما را احساس كردند، ناگهان پا به فرار گذاشتند.

لا تَرْكُضُوا وَ ارْجِعُوا إِلى‌ ما أُتْرِفْتُمْ فِيهِ وَ مَساكِنِكُمْ لَعَلَّكُمْ تُسْئَلُونَ «13»

(امّا خطاب رسيد كه) فرار نكنيد! و به خانه‌هايتان و آنچه در آن كامياب بوديد باز گرديد، شايد مورد سؤال قرار گيريد.

تفسير نور(10جلدى)، ج‌5، ص: 430

قالُوا يا وَيْلَنا إِنَّا كُنَّا ظالِمِينَ «14»

(و چون عذاب ما را جدّى ديدند) گفتند: اى واى بر ما! همانا ما ستمكار بوديم.

فَما زالَتْ تِلْكَ دَعْواهُمْ حَتَّى جَعَلْناهُمْ حَصِيداً خامِدِينَ «15»

و پيوسته، اين سخن آنان بود تا ما آنها را درو كرده و خاموش و بى‌حركت ساختيم.

نکته ها

كلمه‌ى «حَصيد» به معناى محصود يعنى درو شده است. كلمه «خامد» به معناى خاموش شدن است.

در اينكه مراد از «مورد سؤال قرار گيريد» چيست؟ ممكن است اين باشد كه خودتان از يكديگر، يا فقرا از شما، يا تاريخ آينده از شما سؤال كند. واللَّه‌العالم.

پیام ها

1- عذابى كه بر جوامع ستمگر نازل مى‌شود تدريجى است. «فَلَمَّا أَحَسُّوا» (احساس در مورد ديدن آثار قهر است كه به تدريج پيدا مى‌شود).

2- هيچ كس را در مقابل قهر خداوند، تاب مقاومت نيست. «يَرْكُضُونَ» (مغرورها نيز بهنگام خطر، صحنه را خالى كرده و مى‌گريزند.)

3- از قهر الهى نمى‌توان فرار كرد. «لا تَرْكُضُوا»

4- كاميابى مى‌تواند زمينه‌ساز ظلم وطغيان باشد. «ما أُتْرِفْتُمْ فِيهِ»

5- بايد مجازات را در محل وقوع جرم اجرا كرد، شايد مورد سؤال واقع شوند. «لَعَلَّكُمْ تُسْئَلُونَ»

6- ستمگران سرانجام مورد بازخواست قرار خواهند گرفت. «تُسْئَلُونَ»

7- پايان ظلم، پشيمانى است. «يا وَيْلَنا»

جلد 5 - صفحه 431

8- عاقبت، وجدان‌هاى خفته، بيدار و منكران حقيقت، بر آن اقرار خواهند كرد. «إِنَّا كُنَّا ظالِمِينَ»

9- به هنگام نزول بلا، ناله‌ها از اثر مى‌افتد. فَما زالَتْ تِلْكَ دَعْواهُمْ‌ ...

10- كفر و ظلم، سرنوشتى همچون گياهان درو شده وبى‌جان براى انسان به ارمغان مى‌آورد. «حَصِيداً خامِدِينَ»

11- جار و جنجال‌هاى تبليغاتى، ستايش‌ها و تملّق‌ها، و تهديدها و ارعاب‌ها در محضر الهى محكوم به خاموشى است. «خامِدِينَ»

12- ظلم مستمر، عذاب الهى را در پى دارد. إِنَّا كُنَّا ظالِمِينَ‌ ... حَصِيداً خامِدِينَ‌

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



لا تَرْكُضُوا وَ ارْجِعُوا إِلى‌ ما أُتْرِفْتُمْ فِيهِ وَ مَساكِنِكُمْ لَعَلَّكُمْ تُسْئَلُونَ «13»

حق سبحانه در آن حال بر سبيل توبيخ و سرزنش فرمود:

«1» تفسير برهان، ج 3، ص 53.

جلد 8 - صفحه 368

لا تَرْكُضُوا: فرار مكنيد و مگريزيد از عذاب. وَ ارْجِعُوا إِلى‌ ما أُتْرِفْتُمْ فِيهِ‌:

و برگرديد به سوى آنچه متنعم بوديد در آن. وَ مَساكِنِكُمْ‌: و روى به خانه‌ها و منازل خود نهيد. لَعَلَّكُمْ تُسْئَلُونَ‌: براى اينكه شما سؤال كرده شويد. ابن عباس گويد: معنى آنكه تا از شما بپرسند كه: پيغمبران شما را كه كشت. يا برگرديد به منازل خود تا سائلان بيايند و از شما چيزى بخواهند، زيرا شما متنعميد و اين بر طريق استهزاء و تهكم باشد.

مفسران گفته‌اند: اين آيات در حق اهل حصور آمد، و آن شهرى است به يمن و اهل آن عرب بودند. خداى تعالى پيغمبرى به ايشان فرستاد تا آنها را به حق دعوت نمايد. او را تكذيب كردند و كشتند. خداوند سبحان بخت النصر را بر ايشان مسلط فرمود تا آنها را كشت و اموال و متاع ايشان را غارت، و زن و فرزندانشان را اسير نمود. وقتى چنين ديدند، پشيمان شدند و لكن فايده نداشت، فرار كردند. ملائكه ايشان را گفتند بر وجه استهزاء: برگرديد به آنچه متنعم بوديد در آن و به منازل خود رويد تا شما را بپرسند.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ كَمْ قَصَمْنا مِنْ قَرْيَةٍ كانَتْ ظالِمَةً وَ أَنْشَأْنا بَعْدَها قَوْماً آخَرِينَ «11» فَلَمَّا أَحَسُّوا بَأْسَنا إِذا هُمْ مِنْها يَرْكُضُونَ «12» لا تَرْكُضُوا وَ ارْجِعُوا إِلى‌ ما أُتْرِفْتُمْ فِيهِ وَ مَساكِنِكُمْ لَعَلَّكُمْ تُسْئَلُونَ «13» قالُوا يا وَيْلَنا إِنَّا كُنَّا ظالِمِينَ «14» فَما زالَتْ تِلْكَ دَعْواهُمْ حَتَّى جَعَلْناهُمْ حَصِيداً خامِدِينَ «15»

وَ ما خَلَقْنَا السَّماءَ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما لاعِبِينَ «16» لَوْ أَرَدْنا أَنْ نَتَّخِذَ لَهْواً لاتَّخَذْناهُ مِنْ لَدُنَّا إِنْ كُنَّا فاعِلِينَ «17» بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْباطِلِ فَيَدْمَغُهُ فَإِذا هُوَ زاهِقٌ وَ لَكُمُ الْوَيْلُ مِمَّا تَصِفُونَ «18» وَ لَهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ مَنْ عِنْدَهُ لا يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِهِ وَ لا يَسْتَحْسِرُونَ «19» يُسَبِّحُونَ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ لا يَفْتُرُونَ «20»

ترجمه‌

- و چه بسيار در هم شكستيم از اهل بلدى كه بودند ستمكاران و پديد آورديم بعد از آنها گروهى ديگران‌

پس چون احساس نمودند عذاب ما را

جلد 3 صفحه 542

آنگاه آنان از آن ميگريختند

گفته شد نگريزيد و باز گرديد بسوى آنچه متنّعم شديد در آن و منزلهاتان باشد كه سؤال كرده شويد

گفتند اى واى بر ما همانا ما بوديم ستمكاران‌

پس بود پيوسته اين خواندنشان تا گردانديمشان مانند گياه درو شده خاموشان‌

و نيافريديم آسمان و زمين و آنچه را ميان آن دو است بازى كنندگان‌

اگر ميخواستيم كه بگيريم مايه سرگرمى را هر آينه ميگرفتيم آنرا از نزد خودمان اگر بوديم كنندگان‌

بلكه مى‌اندازيم حقّ را بر باطل پس ميشكند آنرا پس آنگاه آن نابود است و از براى شما كلمه واى است بسبب آنچه وصف ميكنيد

و مر او را است هر كه در آسمان و زمين است و كسانيكه نزد اويند تكبّر نميكنند از پرستش او و نه وامانده ميشوند

تسبيح ميكنند شب و روز سست نميشوند.

تفسير

- خداوند متعال براى تخويف كفار باز شمه‌اى از احوال امم سابقه را تذكّر داده ميفرمايد و چه بسيار درهم شكستيم اركان وجود اهالى بلادى را كه ظلم نمودند بخودشان و خلق بكفر و عناد با انبيا و اوليا و بعد از هلاك آنها دسته ديگرى را موجود و در منازل و املاك آنان جاى گزين و مستقرّ نموديم و در موقع نزول عذاب چون مشاهده و احساس نمودند شدّت و حدّت آنرا پاى بگريز نهادند و بسرعت فرار ميكردند و نداى ملائكه بگوش آنها ميرسيد كه فرار نكنيد و بر گرديد بسوى وسائل عيش و نوش خودتان و بمنازل خويش شايد حاجتمندانى بيايند و از شما چيزى بخواهند و شما نباشيد با آنها كمكى كنيد و اين كلام را بنحو استهزاء و سخريّه بآنها ميگويند تا عذابشان كامل گردد و آنها ميگفتند واى بر ما حقّا كه ما ظلم بخودمان كرديم و اين كلمه واى بر ما ورد زبان آنها بود تا مانند گياه درو شده خاكسار و خاموششان نموديم گفته‌اند اينكه خداوند از گفتن ويلنا تعبير بدعوى فرموده براى آنستكه گوينده ويلنا گويا ويل را براى خود ميخواند كه بر او وارد شود و بنظر حقير براى طعن بر آنها است گويا فرموده هميشه اين كلمه دعاى آنها بود تا بمجازات رسيدند يعنى اگر بجاى واى گفتن در همان حال خدا را ميخواندند و متوسل باولياء او ميشدند ممكن بود راه نجاتى براى آنها پيدا شود ولى افسوس كه بجاى دعا كلمه‌اى گفتند كه جز افسوس براى آنها ثمرى نداشت و خداوند خلق نفرمود آسمان و زمين و موجودات آن دو را براى آنكه‌

جلد 3 صفحه 543

آنها را بازيچه خود قرار دهد بلكه خلق فرمود براى تهذيب نفوس و تكميل عقول و تحصيل معرفت و اخلاص عبادت و نيل بمقامات آخرت و اگر ميخواست اسباب سرگرمى و بازى براى خود فراهم فرمايد از عالم مجرّدات كه مناسب با ساحت قدس ربوبى باشد اتّخاذ ميفرمود نه از عالم مادّيات كه دور از وادى ايمن و عالم اعلى هستند و بعضى لهو را بزن و فرزند تفسير نموده و كلام را ناظر به ردّ يهود و نصارى و امثال آنها كه براى خداوند اثبات زن و فرزند نموده‌اند دانسته‌اند و در هر حال اراده نفرمود و اتخاذ نكرد لذا كلمه ان را دران كنّا فاعلين بعضى نافيه قرار داده‌اند ولى خلاف ظاهر است بلكه ظاهرا ان شرطيّه و مراد آنستكه اگر ميخواستيم از عالم بالا ميگرفتيم اگر اهل لهو و لعب بوديم ولى ما اصلا اينكاره نيستيم و اين توهّمات بكلّى از ساحت مقدّس ما دور است تعالى اللّه عمّا يقول الظالمون علوّا كبيرا و خداوند حقّ را مانند سنگ سختى كه از جاى دور پرتاب كنند وارد بر باطل ميفرمايد پس مانند كاسه سرى كه شكستگى بمغزش برسد باطل را متلاشى و مضمحل و نابود ميكند چون قذف رمى محكم از دور است و دمغ شكست سر است كه واصل بدماغ باشد و در كلام تشبيه معقول بمحسوس شده براى تصوير غلبه حق بر باطل در خارج و مبالغه در آن بنحو شگفت آورى كه فوق آن متصوّر نيست پس چگونه ممكن است چنين خداوندى شغل باطلى را براى خود اتخاذ فرمايد و مشغول بلهو و لعب شود و واى و ويل گفتن براى كفّار قريش و امثال آنها كه براى خدا شريك و زن و فرزند قرار دادند ثابت و لازم است مانند امم سابقه كه بهره‌اى جز ويل نداشتند تا مردند و ذكر شد براى اين اوصاف نالايقى كه براى خداوند اثبات مينمايند در محاسن از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه هيچ باطلى نيست كه در مقابل حقّ قيام نمايد مگر آنكه حقّ بر باطل غالب شود و اين است مراد از قذف حقّ بر باطل در آيه شريفه و تمام موجودات سماويّه و ارضيّه مملوك حقّند بملكيّت حقّه حقيقيّه و كسانيكه در عالم اعلى ميباشند از اصناف ملائكه كه در ساحت قرب ربوبى جاى دارند و عساكر غيبيّه الهيّه بشمار ميآيند استنكاف و استكبار از پرستش و بندگى او ندارند و خسته و مانده نميشوند و هميشه مشغول بتسبيح و تقديس حقّند و ضعف و سستى و فتورى براى ايشان روى نميدهد و اينها همه دليل است‌

جلد 3 صفحه 544

بر آنكه خداوند شريك و شبيه و عديل و نظير و مثل و مانند ندارد و مستغنى از اتخاذ لهو و لعب و زن و فرزند است در عيون از امام رضا عليه السّلام نقل نموده كه ملائكه معصوم و محفوظند از كفر و افعال قبيحه بالطاف الهيّه خدا فرموده در باره آنها كه معصيت نميكنند خدا را در آنچه امر كند آنانرا و بجا ميآورند آنچه را مأمور باشند و نيز فرموده و له من فى السموات و الارض تا آخر آيه و در اكمال از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه پرسيدند آيا ملائكه ميخوابند فرمود هيچ زنده اى نيست مگر آنكه او ميخوابد عرضه داشتند خدا ميفرمايد تسبيح ميكنند شب و روز سست نميشوند حضرت فرمود نفسهاى آنها تسبيح است و در روايتى براى تمام اجزاء بدن آنها بأصوات مختلفه اثبات حمد و تسبيح شده است ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


لا تَركُضُوا وَ ارجِعُوا إِلي‌ ما أُترِفتُم‌ فِيه‌ِ وَ مَساكِنِكُم‌ لَعَلَّكُم‌ تُسئَلُون‌َ «13»

فرار نكنيد و نگريزيد، و مراجعت‌ كنيد و برگرديد بسوي‌ ‌آن‌ خوش‌ گذرانيهايي‌ ‌که‌ ‌در‌ دنيا مي‌كرديد و برگرديد بسوي‌ منازل‌ ‌خود‌.

‌اينکه‌ خطاب‌ ‌از‌ روي‌ سرزنش‌ ‌به‌ همان‌ كساني‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌از‌ بلاي‌ الهي‌ موقع‌ مشاهده آثار ‌آن‌ تصوّر مي‌كردند ‌که‌ مي‌توانند نجات‌ پيدا كنند و فرار كنند خطاب‌ مي‌رسد ‌به‌ ‌آنها‌ ‌که‌ فرار نكنيد ‌اگر‌ مي‌توانيد.

(لا تَركُضُوا): ‌يعني‌ چه‌ فرار كنيد، و چه‌ نكنيد نجاتي‌ ‌از‌ ‌براي‌ ‌شما‌ نيست‌.

(وَ ارجِعُوا): و برگرديد ‌به‌ همان‌ اشتغالاتي‌ ‌که‌ ‌در‌ دنيا داشتيد، و غرق‌ زخارف‌ دنيا ‌شده‌ بوديد.

(إِلي‌ ما أُترِفتُم‌ فِيه‌ِ) بسوي‌ همان‌ خوش‌ گذرانيها و شهوت‌ رانيها و هوي‌ و هوسهايي‌ ‌که‌ داشتيد، و لهو و لعب‌ها و بي‌اعتنائيها ‌که‌ ‌به‌ انبياء مي‌كرديد، و تصوّر مي‌كرديد ‌که‌ هميشه‌ باين‌ حالات‌ باقي‌ هستيد، و ‌هر‌ چه‌ ‌شما‌ ‌را‌ انبياء ‌از‌ عذاب‌ الهي‌ مي‌ترسانيدند ‌آنها‌ ‌را‌ مسخره‌ مي‌كرديد و مي‌گفتيد: «فَأتِنا بِما تَعِدُنا إِن‌ كُنت‌َ مِن‌َ الصّادِقِين‌َ» اعراف‌ آيه 68، و هود آيه 34. راجع‌ ‌به‌ قوم‌ نوح‌ و ‌به‌ حضرت‌ صالح‌ مي‌گفتيد: «يا صالِح‌ُ ائتِنا بِما تَعِدُنا إِن‌ كُنت‌َ مِن‌َ المُرسَلِين‌َ» اعراف‌ آيه 75. و ‌به‌ حضرت‌ هود گفتيد: «أَ جِئتَنا لِتَأفِكَنا عَن‌ آلِهَتِنا فَأتِنا بِما تَعِدُنا إِن‌ كُنت‌َ مِن‌َ الصّادِقِين‌َ» احقاف‌ آيه 21.

(وَ مَساكِنِكُم‌) عطف‌ ‌بما‌ اترفتم‌ ‌است‌ مدخول‌ «وَ ارجِعُوا إِلي‌» ‌است‌ ‌يعني‌ برگرديد بسوي‌ مساكن‌ ‌خود‌ مشغول‌ ‌به‌ زن‌ و فرزند، و ساز و آواز، و ساختمانهاي‌ جديد، و اثاثيّه مد امروزه‌ و ساير اشتغالات‌ باشيد.

(لَعَلَّكُم‌ تُسئَلُون‌َ) البتة مورد سؤال‌ ‌در‌ قيامت‌ خواهيد شد ‌از‌ كلّيه نعم‌ الهي‌ و زخارف‌ دنيوي‌، و ‌از‌ كليّه افعال‌ و اقوال‌ و اعمال‌ ‌شما‌ (مما اكتسبت‌ و فيما انفقت‌)

جلد 13 - صفحه 147

«فَمَن‌ يَعمَل‌ مِثقال‌َ ذَرَّةٍ خَيراً يَرَه‌ُ وَ مَن‌ يَعمَل‌ مِثقال‌َ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَه‌ُ».

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 13)- اما به عنوان توبیخ و سرزنش به آنها گفته می‌شود: «فرار نکنید و باز گردید به سوی زندگانی پر ناز و نعمتتان! و به سوی کاخها و قصرها و مسکنهای پر زر و زیورتان، شاید (سائلان بیایند و) و از شما تقاضا کنند» (لا تَرْکُضُوا وَ ارْجِعُوا إِلی ما أُتْرِفْتُمْ فِیهِ وَ مَساکِنِکُمْ لَعَلَّکُمْ تُسْئَلُونَ).

این عبارت ممکن است اشاره به آن باشد که همواره در این زندگی پر ناز و نعمتی که داشتند سائلان و تقاضا کنندگان بر در خانه‌هایشان رفت و آمد داشتند، با امید می‌آمدند و محروم باز می‌گشتند به آنها می‌گوید: باز گردید و همان صحنه‌های نفرت انگیز را تکرار کنید، و این در حقیقت یک نوع استهزاء و سرزنش است.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی

منابع